دلـــنوشته های وروجک کاش سرنوشت جز این مینوشت
| ||
|
خیابون دیدم یه پسره رو زمین نشسته و داره یه چیزی رو کاغذ مینویسه.رفتم پیشش و بهش گفتم اسمت چیه گفت آرش.گفتم بابات کجاست؟گفت پیش خداست.گفتم مامانت کجاست؟گفت اونم مریضه داره میره پیش خدا..یهو نگام افتاد به اون کاغذ که آرش روش نوشته بود: نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |